درباره من

من سیده زهرا موسوی، متولد و ساکن تهران هستم. دانش‌آموز کلاس اول ابتدایی بودم که روزی معلم من که بسیار جدی و کمی بدخلق بود (من میگم کم، ولی واقعا شما خیلی زیاد در نظر بگیر)، مادرم را به مدرسه فرا خواند و گفت: «دخترت به درد درس خوندن نمیخوره، گیجه، حواسش به کلاس نیست، دیگه لازم نیست بیاد مدرسه!»

مادرم که حسابی جا خورده بود، گفت: «نمیشه که خونه بمونه و درس نخونه». معلم هم با آرامش گفت: «همه که قرار نیست تو این جامعه کاره‌ای بشن. کلفت و بی‌سواد و ... هم جامعه نیاز داره!»

و به این ترتیب من ترک تحصیل کردم و خوش و خرم یک هفته‌ای را در خانه ماندم و در نهایت با اصرار پدر و مادرم راهی مدرسه شدم و به سختی و واقعا با مشقت زیاد دوران ابتدایی را سپری کردم. کلا حواسم به کلاس نبود، کلاس برام جذابیت نداشت، درونگرا بودم و دوست هم نداشتم، شاید این هم مزید بر علت شده بود.

دکتر زهرا موسوی

در دوران مدرسه، هر چه جلوتر آمدم، به دلیل مسئولیت‌پذیری بالایی که داشتم، باز هم با زحمت درس خواندم و سال به سال نمرات بالاتری گرفتم.

در نهایت در کنکور، با قبول شدن در رشته علوم آزمایشگاهی در دانشگاه سراسری و سال بعد در رشته مترجمی زبان انگلیسی، به تحصیل در رشته مترجمی زبان پرداختم و انصافاً دانشجوی خوب دوره بودم.

دکتر زهرا موسوی

در سال آخر دانشگاه در مقطع کارشناسی، در اولین آزمون استخدامی عمرم شرکت کردم و پذیرفته شدم و به استخدام رسمی یکی از ارگان‌های دولتی درآمدم و سرگرم کارمندی و ازدواج و فرزند شدم؛ ولی همچنان خرید و مطالعه کتاب، شرکت در دوره‌های آموزشی، خرید سی‌دی‌های آموزشی، شرکت در سمینارهای مختلف و ... جزئی از برنامه روزانه من بود .

مجدد در سال 1394 علیرغم داشتن دو فرزند و شغل کارمندی و مسئولیت‌های خانه، در رشته مطالعات زنان در مقطع کارشناسی ارشد به تحصیل پرداختم و بلافاصله در سال 1396 به عنوان استعداد درخشان و همچنین با کسب رتبه 6، به تحصیل در مقطع دکترای تخصصی مطالعات زنان پرداختم و در سال 1400 فارغ‌التحصیل دکترا شدم.

زمانی که مشغول نگارش رساله دکترا در سال 1399 بودم، به موضوع تندخوانی برخوردم و با خرید پکیج یکی از اساتید فعال در این حوزه، با شوق تمام به انجام تمرینات مربوطه پرداختم، ولی نتیجه در حد تصور من نبود و کمی دلسرد شدم.

مجدد از استاد مطرح دیگری پکیج خریداری کردم و تمرینات مربوطه را انجام دادم. این بار هم کمی موفق بودم؛ ولی نه آنچنان که تصور می‌کردم.

از تمام اساتید بنام کشور، پکیج تندخوانی را تهیه و به انجام تمرینات مشابه و بعضاً متفاوت پرداختم. همچنین به کتب، منابع و سایت‌های خارجی مرتبط مراجعه و با تمرینات و روش‌های روز دنیا نیز آشنا شدم و با آزمون و خطا، به روش و اصولی دست یافتم که بهترین و کارآمدترین شیوه در حوزه تندخوانی می‌باشد.

در اثنای آموزش تندخوانی، خیلی برای کودکی و نوجوانی خودم متاثر می‌شدم که به دلیل نا آگاهی از شیوه‌های نوین و همچنین تیپ شخصیتی غالب و عدم بکارگیری روش‌های صحیح مطالعه، چقدر سخت درس خواندم و مطالب را به زحمت به ذهن خود سپردم و این در حالی بود که به دلیل شخصیت کمال‌گرا، همیشه نفر اول یا دوم مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا بودم و علیرغم این همه مشغله، بسیار به خودم سخت می‌گرفتم.

کمال‌گراها درک می‌کنند که ما باید نفر اول در آشپزی و خانه‌داری و کارهای هنری و ... باشیم، دختر خوب و گوش به فرمان پدر و مادر بمانیم، همسری نمونه و مادری کامل باشیم، کارمند درجه یک اداره و دانشجوی ممتاز دانشگاه باشیم و من، همه این‌ها بودم.

در دوران خردسالی دخترم، آنقدر برایش کتاب خریدم و آنقدر برایش کتاب خواندم که نسبت به هم‌سالان خودش، بسیار بیشتر شعر و قصه می‌دانست و خوشبختانه تلاش‌هایم به بار نشست و دخترم هم عاشق مطالعه است. دقیقاً همین روند را برای پسرم در پیش گرفتم و با وجود اینکه ذاتاً شیطون و علاقمند به حوزه‌هایی غیر از کتاب بود، ولی عقب‌نشینی نکردم و به لطف خدا، پسرم هم اهل مطالعه و کتاب شد.

اگر زودتر با این شیوه‌های مطالعه و درس‌خواندن آشنا می‌شدم، وقت بیشتری برای مطالعه آزاد، استراحت، تفریح و ... داشتم و حتی کمال‌گرایی را کنار می‌گذاشتم؛ ولی خدای خوبم را شاکرم که با تندخوانی و صحیح‌خوانی، به راحتی می‌توانم ظرف یکی دو روز، کتاب مورد علاقه‌ام را مطالعه و به پایان برسانم.

من اینجا هستم تا به شما آموزش دهم که با علاقه و لذت و به آسانی مطالعه کنید و با گذاشتن کمترین زمان ممکن، به حداکثر نتیجه برسید و هیچ‎‌گاه مطالب مورد علاقه‌تان را فراموش نکنید.

دکتر زهرا موسوی